مريم حنطوش زاده

مشاور،مدرس،كوچ رفتارسازماني و منابع انساني

قبل از ترک کارکنان به فکر افزایش انگیزه آن‌ها باشید!

۳۷ بازديد



امروزه سازمان‌ها با مشکلاتی مثل تورم بالا و بازار کار کساد دست‌وپنجه نرم می‌کنند. همین مسئله منجر به ترک کامندان از سازمان می‌شود. برای حل این چالش‌ها، مدیرها سعی می‌کنند روش‌های مختلفی را استفاده کنند، مثلاً شیوه‌ی عملکردشان را تغییر می‌دهند یا دست‌مزدها را زیاد می‌کنند. تحقیقات نشان داده است که مدیرها می‌‌توانند چالش‌ها را به فرصت تبدیل کنند و ساختار محیط کار را عوض کنند. در ساختار جدید به افزایش انگیزه‌ کارکنان و تقویت قدرت تیمی بها داده می شود و سازمانی برنده است که بتواند از مدیریت عملکرد و سیستم پرداخت برای انگیزه‌دادن به کارمندان استفاده کند. در این مقاله، با این سیستم کاری بیشتر آشنا می‌شویم.

برای تقویت عملکرد کارکنان، درقبال عملکرد به آن‌ها پاداش بدهید

وقتی سازمانی از سیستم مدیریت عملکرد متصل به پاداش برای تقویت عملکرد فردی و تیمی استفاده می‌کند، می‌تواند تا حد زیادی از رقبایش جلو بیافتد. این سازمان‌ها عملکرد اقتصادی بهتری نسبت به شرکت‌های رقیب دارند و بهره‌وری کارکنانشان هم بیشتر است. بعضی از سازمان‌ها از انگیزه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت استفاده می‌کنند و به عملکرد اقتصادی بهتری می‌رسند. مثال‌هایی از انگیزه‌های کوتاه‌مدت، کارت‌های هدیه، مرخصی برای سفر و افزایش انعطاف ساعت کاری است. بعضی از کارمندان دوست دارند به صورت هیبرید کار کنند، تغییر حالت کاری یا جایگاه شغلی در سازمان نوعی انگیزه‌ی بلندمدت است. تاثیر انگیزه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت روی تقویت عملکرد کارمندان در تحقیقات متعدد ثابت شده است. طبق این تحقیقات، شرکت‌هایی که از پاداش‌های متنوع استفاده می‌کنند، ۱.۱۶ برابر عملکرد اقتصادی بیشتری نسبت به رقبایشان دارند و بهره‌روی کارکنانشان ۱.۳۶ برابر بیشتر از بقیه‌ی شرکت‌ها است. این تحقیقات نشان می‌دهند که اگر سازمان‌ها سیستم مدیریت عملکردشان را متحول کنند، می‌توانند عملکرد اقتصادی‌ را به اندازه‌ی ۱.۴۸ برابر افزایش دهند.

مدیریت عملکرد در سازمان‌ها

عملکرد کارمندان در سازمان‌ها با عواملی مثل چرخه‌ی عملکرد، انتظارات شغلی، ارزش‌ها و تاثیر عملکرد کارمندان روی اهداف سازمان تعریف می‌شود. تحقیقات انجام‌شده در سازمان‌ها نشان می‌دهد که مهم‌ترین عامل، عملکرد کارمندان است که با توجه به اهداف سازمان و چرخه‌ی عملکرد تعریف می‌شود. بعد از عملکرد کارکنان، انتظارات شغلی و ارزش‌ها اهمیت دارند.

چرخه عملکرد چیست؟

منابع انسانی یا مدیرهای شرکت، عملکرد کارمندان را در بازه‌ی زمانی خاصی بررسی می‌کنند. به این بازه‌ی زمانی محدود، چرخه‌ی عملکرد گفته می‌شود. بعضی از سازمان‌ها عملکرد تیمی را درنظر می‌گیرند و پیشرفت تیم را در یک برنامه‌ی مشخص می‌سنجند. این سازمان‌ها عملکرد بهتری دارند. بنابراین، در صورتی‌که مهارت‌هاو توانایی‌های فردی کارمندان را براساس موفقیت تیمی بسنجید، می‌توانید به نتایج مطلوب‌تری برسید.  اگر به دنبال اجرای برنامه‌ی مدیریت عملکرد اثربخش هستید، باید عملکرد کارمندان را در تیم بررسی کنید. مثلا می‌توانید معیارهایی مثل همکاری و کار گروهی را درنظر بگیرید یا ببینید کارمند شما تا چد حد در موفقیت تیم تاثیرگذار بوده است. با اجرای این برنامه‌، کارمندان شاخص‌های کلیدی عملکرد و مسائل مربوط به حقوق و مزایا را بهتر درک می‌کنند. در نهایت، در صورتی‌که مدیریت عملکرد را به درستی در سازمان اجرا کنید، کارمندان احساس ارزشمندی می‌کنند و انگیزه‌‌شان برای کارکردن بیشتر می‌شود.

راهکارهایی برای حذف موانع عملکرد مدیریتی

در همه‌ی شرکت‌ها، چالش‌ها و موانعی برای پیاده سازی مدیریت عملکرد وجود دارد که باعث می‌شود عملکرد مدیریت زیرسوال برود. منشاء این موانع عوامل زیر هستند:

  • مشارکت‌نکردن کارکنان
  • نداشتن انگیزه‌ی کافی
  • بهای بیشتر به کارمندان ضعیف
  • اختصاص‌ندادن زمان کافی روی پروژه‌ها

برای رفع این مشکلات، می‌توانید راهکارهای سازمان‌های موفق را اجرا کنید. این سازمان‌ها برای رفع یا کاهش موانع از مدیریت عملکرد اثربخش استفاده می‌کنند و راهکارهای زیر را پیاده می‌کنند.

  • اجرای سبک‌های کاری منعطف (سبک کاری هیبرید یا دورکاری در شرکت)
  • تنظیم اهداف سازمان با انعطاف‌پذیری بیشتر و اجرای ارزیابی سالانه
  • تقویت رابطه بین مدیریت عملکرد و توسعه‌ی شغلی

به‌طور کلی، بهتر است که اهداف سازمان را به صورت انعطاف‌پذیر تعیین کنید و ارتباط بین مدیریت عملکرد و پیشرفت شغلی را افزایش دهید. اگر کارمندان ببینند که با عملکرد بهتر به جایگاه‌های شغلی بهتری می‌رسند، انگیزه‌ی بیشتر پیدا می‌کنند و روی پروژه‌ها بیشتر وقت می‌گذارند. روش دیگر برای حل مشکلات مدیریتی، تاکید بر عملکرد کلی افراد و تیم است. توصیه‌ی ما این است که عملکرد کارمندان و تیم را براساس اهداف سازمان بررسی کنید و با توجه به این اهداف به آن‌ها بازخورد بدهید. همچنین، می‌توانید درباره‌ی مشکلات و موفقیت سازمان با افراد تیم حرف بزنید و برای ارتقای جایگاه کارمندان عملکرد آن‌ها را بررسی کنید.

روی خلق یک تجربه جذاب برای کارکنان در سازمان سرمایه گذاری کنید

سازمان‌هایی که اثربخشی بالایی دارند، به تعامل کارمندان اهمیت می‌دهند. در این سازمان‌ها، کارکنان در فرایند مدیریت عملکرد مشارکت دارند و تیمی کار می‌کنند. سازمان‌های اثربخش روی یادگیری و توسعه‌ی کارکنان سرمایه‌گذاری می‌کنند و سعی می‌کنند مهارت‌های مدیریت و ارتباطات را در آن‌ها تقویت کنند. بنابراین، کارمندان تجربه‌ی خوشایندی در شرکت کسب می‌کنند و عملکرد کاری آن‌ها افزایش پیدا می‌کند.

پرداخت به ازای عملکرد

در یک برنامه‌ی پرداخت موثر همه‌ی پاداش‌ها و انگیزه‌های کوتاه‌مدت و طولانی‌مدت درنظر گرفته می‌شوند. در نهایت، نتیجه‌ی این برنامه‌ی تقویت عملکرد افراد و تیم است. در برنامه‌ی پرداخت به ازای عملکرد، مهارت‌های کارکنان اهمیت زیادی دارد و احتمال موفقیت سازمان هم افزایش پیدا می‌کند. همچنین در این سیستم، انگیزه‌ی کارکنان بیشتر می‌شود و سازمان هم می‌تواند استعدادهایش را حفظ کند.

نکات کلیدی در تقویت مدیریت عملکرد و برنامه‌های پرداخت

  • اول از همه، مدیریت عملکرد شرکت را براساس فرایندهای کسب‌وکار بازنگری کنید.
  • سه تا از مهم‌ترین اهداف شرکت در خصوص مدیریت عملکرد را مشخص کنید و مطمئن شوید که تعریف عملکرد و روش سنجش موفقیت عملکرد با برنامه‌ی شما هماهنگ است.
  • نقش مدیر، کارمند و منابع انسانی در مدیریت عملکرد را بررسی کنید و به اصول تغییر رفتار پایبند باشید. انتظارات را با توجه به تعریف عملکرد تعریف کنید.
  • به توسعه‌ی شغلی، بازخوردهای مداوم و رفاه کارمندان اهمیت دهید و تعامل‌های مستمر و اثربخش را سرلوحه‌ی کارتان قرار دهید.
  • روش پرداخت شرکت را با توجه به اهداف سازمان تعریف کنید. در صورتی‌که به فلسفه‌ی پرداخت به ازای عملکرد پایبند هستید، اهداف کلی و فرایند مدیریت عملکرد را با توجه به این فلسفه طراحی کنید.

آیا کسب‌وکار شما به واحد منابع انسانی احتیاج دارد؟

۱۴ بازديد




وقتی کسب‌وکاری راه‌اندازی می‌شود، ممکن است در ماه‌های اول نیاز به واحد منابع انسانی نداشته باشد، ولی زمانی‌که کسب‌وکار رشد می‌کند، به واحد منابع انسانی احتیاج دارد. معمولا سازمان‌ها واحد منابع انسانی را راه‌اندازی می‌کنند یا همه‌ی عملیات این واحد را به یک نفر می‌سپارند. بعضی از شرکت‌ها هم دوست دارند خدمات واحد منابع انسانی را برون‌سپاری کنند. در این مقاله درباره‌ی اهمیت منابع انسانی در سازمان‌ها و مزایای آن صحبت می‌کنیم و با برون‌سپاری واحد منابع انسانی آشنا می‌شویم.

واحد منابع انسانی، ابرقهرمان سازمان

واحد منابع انسانی می‌تواند بسیاری از نیازهای کسب‌وکار را برطرف کند. استخدام نیرو فقط یکی از کارهای منابع انسانی است. در شرکت‌های بزرگ، این واحد دوره‌های توسعه‌ی مهارت‌های فردی برای کارکنان برگزار می‌کند و مسئول سیستم حقوق و پاداش است. همچنین، واحد منابع انسانی باید از قانون کار هم آگاهی داشته باشد و مطمئن باشد که این قوانین در شرکت اجرا می‌شود. منابع انسانی در شرکت‌های بزرگ نقش مهمی دارد و فرهنگ سازمان را تعیین می‌کند. در این شرکت‌ها، مدیرهای منابع انسانی برای موفقیت بلندمدت سازمان تلاش می‌کنند.

اما منابع انسانی در شرکت‌های کوچک چه کار می‌کند؟ در بعضی از شرکت‌ها و استارتاپ‌های کوچک، امکان راه‌اندازی یک تیم مجزا برای واحد منابع انسانی وجود ندارد. این شرکت‌ها کارکنان کمی دارند؛ بنابراین راه‌اندازی تیم منابع انسانی برای آن‌ها به صرفه نیست. اگر در مورد راه‌اندازی واحد منابع انسانی در سازمان مطمئن نیستید یا می‌خواهید این واحد را برون‌سپاری کنید، در بخش بعد اطلاعات بیشتری در اختیارتان می‌گذاریم.

چرا شرکت‌های کوچک به منابع انسانی احتیاج دارند؟

قبل از پاسخ‌دادن به این سوال، بهتر است با وظایف و نقش‌های منابع انسانی آشنا بشویم.  واحد منابع انسانی موظف است که کارهای زیر را انجام دهد:

  • استخدام و حفظ کارکنان جدید
  • اجرای قوانین کار در شرکت
  • آموزش کارکنان و حمایت از آن‌ها در روند توسعه‌ی حرفه‌ای
  • مدیریت حقوق و پاداش
  • مدیریت بررسی عملکرد
  • ایجاد محیطی فراگیر و برابر
  • تهیه‌ی کتابچه‌ی راهنمای کارمندان

بسیاری از صاحبان کسب‌وکارهای کوچک به جای استخدام متخصص منابع انسانی یا برون‌سپاری عملیات این واحد، کارهایی مثل مدیریت لیست حقوق و پاداش، استخدام و آموزش را خودشان انجام می‌دهند. این روش ضررهایی هم برای شرکت دارد. ممکن است مدیریت شرکت نتواند همه‌ی کارها را انجام دهد. به‌علاوه، در صورتی‌که شخص متخصصی فرایند استخدام را انجام ندهد، نیروهای خوب از دست می‌روند و سازمان‌ هم رشد نمی‌کند. بنابراین، توصیه‌ی ما برون‌سپاری وظایف منابع انسانی است. اگر شرکت شما قصد برون‌سپاری واحد منابع انسانی را دارد، تیم منابع انسانی مریم حنطوش‌زاده صفر تا صد کارهای واحد منابع انسانی را انجام می‌دهد. توصیه‌ی ما این است که:

«اگر حداقل ۱۰ کارمند در شرکت شما کار می‌کنند، به یک نیروی تمام‌وقت منابع انسانی احتیاج دارید.»

برون‌سپاری واحد منابع انسانی

یکی از متداول‌ترین سوال‌ها در بحث منابع انسانی این است که چه شرکت‌هایی باید واحد منابع انسانی را برون‌سپاری کنند و چه زمانی برای این کار بهتر است؟ در حقیقت، در مورد منابع انسانی در شرکت‌های کوچک قانون مشخصی وجود ندارد. بعضی از شرکت‌ها به تیم منابع انسانی احتیاج دارند و در گروهی از آن‌ها، مدیریت وظایف واحد منابع انسانی را انجام می‌دهد. بسیاری از متخصصین منابع انسانی توصیه می‌کنند که اگر حداقل ۱۰ کارمند در شرکت شما کار می‌کنند، باید یک کارمند تمام‌وقت در این حوزه استفاده کنید.

مزایای راه‌اندازی تیم منابع انسانی

یکی از مهم‌ترین وظیفه‌‌های تیم منابع انسانی گوش‌دادن به دغدغه‌های کارکنان و برطرف‌کردن آن‌ها است. طبق تحقیقات انجام‌شده، اگر کارمندان احساس کنند که به حرف‌ها و دغدغه‌های آن‌ها اهمیت داده می‌شود، مدت‌زمان بیشتری در سازمان می‌مانند؛ بنابراین وجود تیم منابع انسانی مشارکت و شوق کارمندان برای حضور در شرکت و کار کردن را افزایش می‌دهد. اهمیت تیم یا متخصص منابع انسانی در شرکت‌های کوچک‌ بیشتر است. اگر شرکت شما کوچک است، یک مشاور یا متخصص منابع انسانی به افزایش بهره‌روی کارمندان کمک می‌کند. حتی می‌توانید کارهای مربوط به استخدام را برون‌سپاری کنید. با این کار تا حد زیادی در هزینه‌ها صرفه‌جویی می‌کنید. در صورتی‌که قصد راه‌اندازی تیم منابع انسانی را دارید، می‌توانید از خدمات مشاوره‌ی سایت مریم حنطوش‌زاده استفاده کنید.

در نهایت اینکه

با راه‌اندازی تیم منابع انسانی یا برون‌سپاری این کار می‌توانید تمرکزتان را روی فروش یا عملکرد بهتر بگذارید و به جایگاه بهتری نسبت به رقبا برسید.

کارکنانی که هستند اما نیستند!

۴۴ بازديد



ترک کار بی سرو صدا کارکنان یا  «Quite Quitting»  در لینکدین و وب‌سایت‌های بین‌المللی حوزه‌ی کسب‌وکار به چشم می‌خورد. اما این عبارت برای چه کسانی استفاده می‌شود؟ آیا ترک بی‌سر و صدا کارکنان به سخت‌کوشی و تلاش کارمندان مربوط می‌شود یا به توانایی مدیران به ایجاد رابطه با کارمندانشان ربط پیدا می‌کند؟ در این مقاله بیشتر راجع به این مفهوم صحبت می‌کنیم و راهکارهایی برای جلوگیری از ترک بی‌سروصدای کارمندان ارائه می‌دهیم.

ترک بی‌سروصدا چیست؟

کارمندان هرروز در محل کارشان تصمیم مهمی می‌گیرند: آیا برای اینکه شغلشان را از دست ندهند کار می‌کنند یا دوست دارند انرژی بیشتری برای کارشان بگذارند و تلاش کنند؟ گروه اول برای حفظ شغلشان کار می‌کنند و گروه دوم با ذوق و شوق برای کارشان تلاش می‌کنند. در چند ماه اخیر، کارمندان گروه اول نام جدیدی برای خودشان انتخاب کرده‌اند. آن‌ها بی‌سروصدا محل کارشان را ترک می‌کنند. برای این گروه از کارمندان، کار همه‌ی زندگی نیست. آن‌ها دوست ندارند بیشتر از ساعت‌های کار در شرکت بمانند.

به بیان دیگر، کارمندان گروه اول بیشتر از چیزی که از آن‌ها انتظار می‌رود، کار نمی‌کنند. محققان درباره‌ی این موضوع تحقیقات مختلفی انجام داده‌اند و و آزمون‌های رهبری ۳۶۰ درجه را بین گروه‌های کاری گوناگون اجرا کرده‌اند. آن‌ها از مردم درباره‌ی محل کارشان پرسیدند: «آیا تمایل به اضافه‌کاری در محل کارتان دارید؟»

برای اینکه مفهوم ترک بی‌ سر و صدا کارکنان را درک کنیم، سراغ آمار و اطلاعات می‌رویم: بین کسانی‌که محل کارشان را مثل زندان می‌بینند و کسانی‌که آن را هدف و معنای زندگی می‌دانند، چه فرقی وجود دارد؟ تحقیقات نشان می‌دهد که ترک بی‌سروصدا به تمایل کارمندان به عملکرد کاری بهتر و خلاق‌تر ربطی ندارد و بیشتر به توانایی مدیران به ایجاد رابطه با کارمندانش مربوط می‌شود. اگر مدیران رابطه‌ی خوبی با کارمندان داشته باشند، نیروها هم دقیقه‌های کاری را نمی‌شمارند و منتظر پایان ساعت کاری نیستند.

آمارها چه می‌گویند؟

تحقیقات جک زنگر و جوزف فولکمن از سال ۲۰۲۰ و روی ۲۸۰۱ مدیر انجام شد. آن‌ها مدیران را براساس گفته‌های ۱۳۰۴۸ کارمند دسته‌بندی کردند. به‌طور کلی، مدیران براساس دو معیار رتبه‌بندی شدند:

  • رتبه‌بندی مدیران براساس توانایی ایجاد تعادل بین نتیجه‌ی کار و توجه به نیازهای دیگران
  • رتبه‌بندی مدیران براساس اینکه آیا کارمندان تمایلی به اضافه‌کاری دارند یا خیر؟

محققان برای کسانی‌که با جان و دل اضافه‌کاری می‌کنند، عبارت «تلاش اختیاری» را به کار می‌برند و تاثیر تلاش اختیاری روی سازمان ها فوق‌العاده است. اگر شما ۱۰ کارمند داشته باشید و هر کدام از این کارمند ۱۰ درصد بیشتر تلاش کرده باشند، نتیجه‌ی کلی نشان می‌دهد که بهره‌وری سازمان شما افزایش پیدا کرده است.

ترک سازمان

کار کردن برای مدیرانی که کارمندان را به سمت ترک بی‌سروصدا سوق می‌دهد، مسئله‌ی نادری نیست و تقریبا بسیاری از افراد تجربه‌ی کار کردن با چنین مدیرانی را دارند. معمولا کارمندانی که تمایلی به اضافه‌ کاری ندارند، احساس می‌کنند که کسی در سازمان قدرشان را نمی‌داند یا به اندازه‌ی کافی به آن‌ها اهمیت داده نمی‌شود.

در چنین شرایطی مدیران رفتار نامناسبی دارند و بی‌انگیزگی کارکنان واکنشی به عملکرد مدیران است. در مقابل، گروهی از متخصصین با علاقه‌ی قلبی تا دیروقت کار می‌کنند یا زودتر از ساعت کاری به شرکت می‌روند. این کارمندان برای رهبرهای الهام‌بخش کار می‌کنند و اضافه‌کاری را دوست دارند.

با ترک بی‌سروصدای کارکنان چه باید کرد؟

اگر مدیر یک سازمان یا کسب‌وکار هستید، احتمالا در سازمانتان کارمندانی دارید که بی‌سروصدا محل کار را ترک می‌کنند و علاقه‌ای هم به کارکردن بیشتر ندارند. قبل از اینکه عملکرد این کارمندها را زیر سوال ببرید، اول به این پرسش پاسخ دهید: آیا این مشکل به کارمندها من مربوط می‌شود یا توانایی‌های رهبری من مشکل دارند؟

اگر به توانایی‌های رهبری خودتان ایمان دارید و فقط یکی از کارمندهای شما از انگیزه‌ی کافی برخوردار نیست، مشکل شما نیستید. در نهایت، باز هم بهتر است رویکرد و نحوه‌ی رفتار با کارمندان را بررسی کنید. در این مسیر با اعضای تیم و کارمندها صحبت کنید. آیا کارمندان تیم شما احساس ارزشمندبودن می‌کنند؟ سعی کنید با کارمندان شفاف صحبت کنید و انتظاراتشان را بپرسید.

“مهم‌ترین مسئله در روابط بین کارمندان و مدیران اعتماد است.”

مطالعاتی که روی رهبران و رفتارهای آن‌ها با اعضای تیمشان انجام شده است، نشان می‌دهد که مهم‌ترین مسئله در انگیزه‌دادن به کارمندان اعتماد است. وقتی کارمند به مدیرش اعتماد می‌کند، می‌داند که مدیرش به او و سلامتی‌اش اهمیت می‌دهد.

عامل اعتماد به سه رفتار دیگر ربط پیدا می‌کند.

  • اولین رفتار، داشتن رابطه‌ای مثبت با کارمندان است. داشتن رابطه‌ی مثبت به این معنی است که مشتاقانه با کارمندان خودتان ارتباط برقرار کنید و از صحبت‌کردن با آن‌ها لذت ببرید. علایق مشترک باعث پیوند بهتر شما و کارمندان می شود، در مقابل تفاوت‌ها ممکن است محرک باشند.

بین شما و اعضای تیم اختلاف‌ سنی، جنسی و قومیتی وجود دارد، حتی ممکن است جهت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی گوناگونی داشته باشید. سعی کنید نقاط مشترک را کشف کرده و اعتمادسازی کنید.

  • دومین عنصر مهم اعتماد، ثبات است. رهبرها باید با اعضای تیم‌شان صادق باشند و به وعده‌ها‌یشان عمل کنند. (برای مثال وعده هایی درباره حقوق، ترفیع و یا بهبود اوضاع آنها را ناامید می کند)

 

  • عامل سوم که منجر به اعتمادسازی می‌شود، تخصص است. آیا در کارتان حرفه‌ای هستید؟ آیا در حوزه‌ی شغلی‌تان اطلاعات روز را می‌دانید و با فناوری‌های جدید آشنا هستید؟ آیا دیگران به نظر و توصیه‌های شما اعتماد دارند؟ بهتر است بدانید که افراد متخصص مسیر را روشن نگه می‌دارند و باعث ایجاد اعتماد می‌شوند. اگر بتوانید با کارمندهای خودتان رابطه‌ی معتمدانه‌ای بسازید، دیگر هیچ‌ کارمندی بی‌سروصدا شرکت را ترک نخواهد کرد.

روش‌های مدیریتی قدیمی جوابگو نیست!

فراموش نکنید که رویکرد رهبرهای قدیمی در این مسیر جوابگو نیست و برای اعتمادسازی باید از روش‌های جدید رهبری استفاده کنید. طبق این روش‌ها، مدیران باید مکان‌های کاری امن‌تر و مثبت‌تری خلق کنند و عملکرد بهتری داشته باشند. با وجود این نکته‌ها، بسیاری از مدیرها در مسئله‌ی ترک بی‌سروصدا، کارمندان تنبل و بی‌انگیزه را مقصر می‌دانند، در حالی‌که باید عملکرد خودشان و شیوه‌ی مدیریتی‌شان را بررسی کنند. نکته‌ی آخر اینکه کارمندان و افراد متخصص زمان، انرژی و خلاقیتشان را در اختیار رهبرها و سازمان‌هایی قرار می‌دهند که شایسته‌ی آنها هستند. سعی کنید شایستگی خودتان را به کارمندان نشان دهید.

در این مسیر دوره سازمانی اصول مدیریت کارکنان می تواند در توانمندسازی مدیران سازمان و بهبود عملکرد آن به شما کمک نماید.

 

منبع : hantooshzadeh.ir

چگونه بفهميم مدل مديريتي ما حمايتي است يا مخرب؟

۳۱ بازديد

 

وقتي از مدل مديريت منابع انساني صحبت مي‌كنيم، بايد مدل مشخصي براي مديريت انتخاب كنيد. براساس اين مدل، عملكرد اعضاي سازمان مشخص شده و مسئوليت‌ها هم تقسيم مي‌شوند. با تعيين كردن مدل مديريت منابع انساني مي‌توانيد برنامه‌هاي اصلي و نقش‌هاي شغلي مختلف را مشخص كنيد و به موفقيت سازماني نزديك‌تر مي‌شويد. در اين مقاله دربارۀ مدل‌هاي مديريتي مختلف در بحث منابع انساني صحبت مي‌كنيم.

انواع مدل مديريت منابع انساني

چهارچوب‌هاي مختلفي براي توصيف مدل مديريت و مدل رهبري وجود دارد. هنگام مطالعه سبك‌هاي مختلف مديريت بايد بدانيد كه رهبري و مديريت با يكديگر متفاوت هستند. مديريت در جايگاه سازماني تعريف مي‌شوند و رهبري يك ويژگي شخصي است. يعني شما ممكن است جايگاه مديريتي بالايي در سازمان نداشته باشيد، اما از آن‌جايي كه روي كاركنان تاثير مي‌گذاريد و ارتباطي انساني برقرار كرديد، از سبك رهبري خاصي پيروي مي‌كنيد. يكي از معروف‌ترين دسته‌بندي‌هاي مدل مديريت منابع انساني، مدل گلمن است. هر كدام از اين مدل‌ها مي‌توانند در جايگاه خاصي استفاده شوند و مكمل يكديگر باشند.

مديريت آرمان‌گرا

در مدل مديريتي آرمان‌گرا، كاركنان به سمت روياهاي مشتركشان سوق داده مي‌شوند. زماني‌كه فرهنگ شركت تغيير مي‌كند، مي‌توانيد از مديريت آرمان‌گرا استفاده كنيد. اين سبك مديريتي شانس موفقيت تيم را افزايش مي‌دهد و حس مسئوليت‌پذيري مشترك را در كاركنان تقويت مي‌كند. در صورتي‌كه تيم يا سازمان شما در شرايط بحراني قرار دارد، مديريت آرمان‌گرا انتخاب مناسبي نيست.

سبك مديريتي مربي‌گري

كساني‌كه مربي هستند، اهداف شخصي را به اهداف سازماني مرتبط كرده و دانش خود را به تيم منتقل مي‌كنند. اگر دوست داريد نقش مربي را براي تيم ايفا كنيد، مطمئن شويد كه افراد تيم با هدايت و بازخوردهاي شما مشكلي ندارند. درصورتي‌كه دنبال پيشرفت‌هاي فوري در سازمان هستيد، بهتر است مدل مديريتي مربي را انتخاب نكنيد؛ چون مربي‌گري به زمان و تعهد احتياج دارد.

مدل پيوندجويانه

مدل پيوندجويانه به دنبال ايجاد هماهنگي از طريق ارتباطات انساني است. مديراني كه مدل مديريت پيوندجويانه را انتخاب مي‌كنند به افراد تيم اهميت مي‌دهند و سعي مي‌كنند روابط پايدار ايجاد كنند. تعامل، همكاري و ايجاد اعتماد از ويژگي‌هاي مدل پيوندجويانه است.

مدل دموكراتيك

مدل دموكراتيك به مشاركت اهميت مي‌دهد و كاركنان را در فرايندهاي تصميم‌گيري درگير مي‌كند. مديرهاي دموكرات دوست دارند از نظر بقيه در فرايندهاي تصميم‌گيري استفاده كنند. در اجراي مدل دموكراتيك مراقب باشيد كه گرفتار فرايندهاي تصميم‌گيري طولاني‌مدت نشويد.

مدل پيشتازانه

افرادي كه مدل مديريتي پيشتازانه را انتخاب مي‌كنند، چالش‌هاي بزرگ و اهداف هيجان‌انگيز را دوست دارند. اين رهبرها انتظارهاي مشخص و استانداردهاي بالايي دارند و سعي مي‌كنند با مثال‌زدن كارها را جلو ببرند. در اجراي مدل مديريتي پيشتازانه مراقب باشيد كه حس كافي‌نبودن به كارمندان ندهيد و آن‌ها را خسته نكنيد. به‌علاوه، اين مدل روي شما هم تاثير مي‌گذارد و ممكن است نااميدتان كند. سبك مديريتي پيشتازانه براي مديريت تيم‌هاي فروش مناسب است.

مدل مديريتي دستوري

مديرهايي كه به شيوۀ دستوري عمل مي‌كنند، رفتارهاي مقتدرانه دارند و دوست دارند افراد تيم به حرف‌هاي آن‌ها گوش دهند. اگر شركت يا تيم شما در موقعيت بحراني قرار دارد، مي‌توانيد از مدل مديريتي دستوري استفاده كنيد. در صورتي‌كه مدل مديريتي دستوري را به شيوۀ اشتباه و در موقعيت نادرستي استفاده كنيد، ممكن است تاثير منفي روي كاركنان بگذاريد و انگيزۀ آن‌ها را از بين ببريد.

 مدل مديريتي شما چيست؟

در جلسه‌هاي كوچينگ با مديرهاي مختلفي مواجه مي‌شويم كه هر كدام از آن‌ها از در مديريت منابع انساني از مدل خاصي پيروي مي‌كنند. بعضي از آن‌ها صميميت بيش‌ازحد را نمي‌پسندند. گروهي با مشاهدۀ يك رفتار مخرب همه را تنبيه مي‌كنند و بعضي از مديرها سعي مي‌كنند براي ماندن نيروها هر كاري انجام دهند. به‌طور كلي مدل‌هاي مديريت منابع انساني در دو دستۀ حمايتي و مخرب قرار مي‌گيرند.

مدل مديريتي مخرب

مدل مديريتي مخرب به كاركنان آسيب مي‌زند و جلوي پيشرفت آن‌ها را مي‌گيرد. افرادي كه مدل مديريتي مخرب دارند، همواره در حال صحبت‌كردن هستند و اجازه ابراز عقيده نمي‌دهند. فراموش نكنيد كه گوش‌ندادن به نظرهاي ديگران، قدرت اعتبار شما را كم مي‌كند.

يكي از جمله‌هاي آسيب‌زننده در مدل مديريتي مخرب «من مي‌دانم» است. حتي اگر حق با شما است، به بقيه اجازۀ صحبت‌كردن و مشاركت در بحث بدهيد. كاركنان دوست دارند در بحث‌ها مشاركت داشته باشند، نه اينكه فقط دستورهاي شما را اجرا كنند. مديرهاي مخرب در جلسه‌ها افراد را تحقير مي‌كنند و فقط خودشان را قبول دارند.

مديرهاي آسيب‌زننده به دنبال پيچيده‌كردن فرايندها هستند و دوست دارند فرايندهاي تجاري ساده را به شكل پيچيده‌اي انجام دهند. در حالي‌كه بسياري از كارها به سادگي و با پيروي از چند مرحله انجام مي‌شود. سعي كنيد كاركنان را با كاغذبازي‌ها و مراحل پيچيده خسته نكنيد.

مدل مديريتي حمايتي

مديرهايي كه از كاركنانشان حمايت مي‌كنند، فرصت درخشش به آن‌ها مي‌دهند و طبق گفته‌هايشان عمل مي‌كنند. در مدل مديريت منابع انساني حمايتي، لازم نيست در هر شرايط حل‌كنندۀ مشكلات باشيد. گاهي‌اوقات اجازه دهيد كاركنان خودشان راه‌حل مشكلات را پيدا كنند.

اگر به دنبال حمايت از كاركنان خودتان هستيد، لازم نيست وظايف و مسئوليت‌هايشان را به آن‌ها ديكته كنيد. به جاي جهت‌دهي، به شكوفايي توانمندي‌ها و استعدادهاي كاركنان كمك كنيد. مديرهاي ماهر خودشان را باهوش‌ترين فرد نمي‌دانند. آن‌ها تلاش مي‌كنند به حرف‌هاي كارمندان و اعضاي سازمان گوش دهند و به بقيه فرصت تاثيرگذاري بدهند. اگر تصميم داريد مدير حمايت‌گري باشيد، بهتر است ضمن حمايت از كارمندان، پاداش‌هايتان را در جاي مناسب خرج كنيد. پاداش‌هاي بدون تلاش انگيزه تلاش را از كارمندان مي‌گيرد.

در نهايت اينكه

با درنظر گرفتن ويژگي‌هاي مدل‌هاي مديريت منابع انساني مختلف و ويژگي‌هاي آن‌ها، مدل مديريتي خودتان را ارزيابي كرده و در شرايط مختلف از رويكردهاي مختلف استفاده كنيد. فراموش نكنيد كه مديريت نوعي مهارت است و با تمرين‌كردن مي‌توانيد به نتيجۀ بهتري برسيد.

 

منبع: چگونه بفهميم مدل مديريتي ما حمايتي است يا مخرب؟